می دونستیم که کار می کرد

مرد یک مغازه ساندویچ فروشی دارد و معلوم است که حسابی از وضعیت گرانی و اقتصاد شاکی است
اشتراک گذاری
15 خرداد 1403
نویسنده : ستاد روایت پیشرفت
کد مطلب : 8618

از حس و حالش وقت شنیدن خبر که می پرسم خیلی جدی می گوید: خب آدم ناراحت میشه دیگه، ناراحت بودیم
می دونستم تا حدی که از دستش بر میومد و می تونست تلاش می کرد
به نسبت خیلی از رئیس جمهور ها خیلی بیشتر تلاش می کرد.
شاید مملکت هنوز جای کار داشته باشه و مشکل زیاد داشته باشه ولی می دونستیم که کار می کرد. دوست داشت همه جا باشه بین مردم باشه
انسانی نبود که بخواد استراحت بکنه و تو اتاق پشت میز بشینه. در لحظه هر کاری از دستش بر میومد انجام میداد و پیگیری می کرد، شده با یه تلفن. در کل انسان خوبی بود، آدم لایقی بود.
آدم های این شکلی تو مملکتمون زیاد داریم، کم نیستن. آدم لایقی بود که این همه از مردم برای مراسمش رفتن.
هیچکس بی دلیل انقد برای مردم محبوب نمیشه….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Home
Account
Cart
Search