شهید جمهور
جایگاه مستضعفان در سیره رئیس جمهور شهید به روایت سید احمد عبودتیان
افطاری در کنار رئیسجمهور
اردیبهشت ۱۴۰۱ بود و من آن وقتها یکی از کارگرهای شرکت فیروز بودم. خیلیها میدانند که شرکت فیروز هم مدیرش معلول است و هم پرسنل معلول هستند. از من نابینا گرفته تا آن کسی که ویلچری هست؛ مثل میوههای روی چرخ تبافی در همیم، کج و راست، ریز و درشت، بزرگ و کوچک، کال و رسیده، همه در همیم. روزهای آخر ماه رمضان بود.
مثل رئیسی سر قولت بمان…
قاضی میدانی
رئیس قوه قضائیه بود ولی به اقصی نقاط کشور سفر میکرد. میخواست بداند چه کارهایی را میتواند دنبال کند. قبل از او هم، روسای قوه سفر استانی میرفتند. اما او چند برابر بقیه میرفت. این حجم از تحرک و سفر استانی آقای رئیسی شبیه آقای شهیدبهشتی بود.
چشمهای سرخ
جلسه تمام شده بود. میخواستم چند نکته به حاج آقا بگویم. نزدیکشان رفتم. حالت چشمها و چهرهشان تغییر کرده بود.بازهم آن سردردهای شدید به سراغشان آمده بود.
به رنج
از انبارهای برنج شمال کشور خبری به دست رئیسجمهور رسیده بود. هشتصد هزار تن برنج شالیکوبان و برنجکاران در انبارهای مردمی انباشت شده بود. این یعنی بعد از کلی تشویق به تولید، حالا که کشاورز با خوندل و دست خالی توانسته به محصول برسد، برنجش در انبارها مانده و پولی به دستش نمیرسد که هیچ ضرر هم میکند. رئیس جمهور نگران بود.
روایتی متفاوت از سفر رئیس جمهور محترم آیت الله سید ابراهیم رئیسی با هیئت همراه خود به کشور چین
مستند ققنوس و اژدها
رئیس جمهور در دهمین سفر خارجی خود و نخستین سفر دولتی به چین در دو دهه گذشته در صدر هیأتی بلندپایه از مقامات سیاسی و اقتصادی و به دعوت رسمی «شی جین پینگ» همتای چینی خود بامداد سه شنبه به وقت تهران وارد پکن پایتخت و دومین شهر بزرگ این کشور شد. هدف اصلی این سفر اجرایی شدن سند راهبردی ۲۵ ساله، توسعه روابط اقتصادی، سیاسی و راهبردی نگاه به شرق است.
حاجآقای رئیسی خود شما هستید؟!…
سال ۸۲ بود؛
من هم یک دانشجوی دوآتیشه که مثل همهی دانشجوها تا یک مسئول گیر میآوردند همهی سوالات و کم کاریهای ۲۵ سالهی جمهوری اسلامی را ازش میخواستند که جواب بدهد...
حسابی شور دانشجویی در آن دهه بالا بود!
تابستان همان سال یک اردوی دانشجویی برده بودیم مشهد و هر روز هم جلسات پرسش و پاسخ دانشجویی داشتیم.
روایت خدمت شهید جمهور حضرت آیت الله سید ابراهیم رییسی در طول ریاست جمهوری ایشان